جدول جو
جدول جو

معنی اغنه دوست - جستجوی لغت در جدول جو

اغنه دوست
مؤلف مرآت الخیال آرد: دختر درویش قیام سبزواری است. بافضل و بلاغت بود، خصوص در علم قوافی ممتاز بود و این مطلع دلنشین از اوست:
هر کجا آن ماه با زلف پریشان بگذرد
هر که کفر زلف او بیند ز ایمان بگذرد.
(مرآت الخیال ص 337)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(نَ / نِ)
دشنامی است که بکسی گویند که سبک پا باشد و هر روز ب خانه شخص آمد و شد کند. (ناظم الاطباء). کسی که همیشه اقامت و سکونت خانه دوست میدارد و این بمحل ذم مستعمل است. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ)
ابوسعید عبدالرحمن بن محمد. ادیب و لغوی خراسانی در قرن پنجم هجری. شاگردجوهری صاحب صحاح. و او را کتبی در نحو و لغت هست
لغت نامه دهخدا